English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (8410 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
input U عمل وارد کردن اطلاعات
inputted U عمل وارد کردن اطلاعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
voice U وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voices U وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voicing U وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
graphics U وسیله سطح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
feed U وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
feeds U وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posted U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posts U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
keyboarding U عمل وارد کردن اطلاعات با صفحه کلید
keyboarding U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
tablet U صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablets U صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
type U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
typed U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
types U وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
Other Matches
keyboarder U شخصی که اطلاعات را با صفحه کلید وارد میکند
keyboarders U شخصی که اطلاعات را با صفحه کلید وارد میکند
keyboard terminal U صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
raw U 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
vdt U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDU U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
form U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed U 1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
associative storage U یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service U سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information U اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation U درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card U روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
to tarnish something [image, status, reputation, ...] U چیزی را بد نام کردن [آسیب زدن] [خسارت وارد کردن] [خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
automatic data processing U پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
introduces U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduce U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introducing U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduced U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
initiates U وارد کردن
initiated U وارد کردن
initiating U وارد کردن
importing U وارد کردن
initiate U وارد کردن
imported U وارد کردن
inducted U وارد کردن
induct U وارد کردن
inducts U وارد کردن
inputting U وارد کردن
import U وارد کردن
make an entry U وارد کردن
inducting U وارد کردن
bring in U وارد کردن
imported U عمل وارد کردن
to exert force [on] U نیرو وارد کردن [بر]
import U عمل وارد کردن
enters U وارد یا ثبت کردن
initiating U تازه وارد کردن
initiate U تازه وارد کردن
initiated U تازه وارد کردن
reimport U دوباره وارد کردن
initiates U تازه وارد کردن
enter U وارد یا ثبت کردن
entered U وارد یا ثبت کردن
rosters U وارد صورت کردن
roster U وارد صورت کردن
blemish خسارت وارد کردن
importing U عمل وارد کردن
inflict casualty U خسارت وارد کردن
distance vector protocols U اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
i had scarely arrived U تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
involves U گیر انداختن وارد کردن
credited U درستون بستانکار وارد کردن
to give somebody a blow U به کسی ضربه وارد کردن
crediting U درستون بستانکار وارد کردن
credits U درستون بستانکار وارد کردن
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
hit the spot <idiom> U نیروی تازه وارد کردن
involving U گیر انداختن وارد کردن
involve U گیر انداختن وارد کردن
inflict casualty U تلفات وارد کردن بدشمن
credit U درستون بستانکار وارد کردن
commissioning the ship U وارد خدمت کردن کشتی
take a strain U وارد کردن فشار به طناب
swear in U باسوگند بشغلی وارد کردن
swear in U با مراسم تحلیف وارد کردن
scoffs U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
ingrate U تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
initiation U وارد کردن کسی در جائی با تشریفات
to sit for an examination U در امتحانی وارد شدن یاشرکت کردن
scoffed U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffing U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoff U اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
backhands U باپشت راکت ضربت وارد کردن
backhand U باپشت راکت ضربت وارد کردن
to enrol somebody U کسی را نام نویسی کردن [ثبت نام کردن] [درفهرست وارد کردن]
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
enters U وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
entered U وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
feeds U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
accession به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
to break into something U از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
importation U عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
feed U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
enter U وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
overprint U فهرنویسی کردن اطلاعات
debrief U اطلاعات کسب کردن
debriefs U اطلاعات کسب کردن
debriefed U اطلاعات کسب کردن
connection U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
key وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
proselyte U عضو تازه حزب بدین تازهای وارد کردن
supplements U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplementing U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplemented U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplement U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
recriminate U اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
log U وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
committed U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
decimates U از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
hang U وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
decimating U از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
commit U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commits U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committing U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
decimated U از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posted U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
logs U وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
to swear in U با سوگند دادن وارد کارکردن بامراسم تحلیف داخل کردن
hangs U وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
decimate U از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
to gather information [about; on] U جمع آوری کردن اطلاعات [در مورد]
defense system aquisition U سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
civilian internee information bureau U دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
mode U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
modes U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
investigated U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
contamination U ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
investigate U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
back-up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
investigates U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
interview U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewing U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
help U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
zapped U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zap U حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
jobs U استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
responses U صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
job U استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
manual U عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
atm U ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
response U صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
conceal U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceals U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
interoperability U توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
cracking U وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
windowing U 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
degausser U وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
distribute U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributes U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributing U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
languages U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
corrupted U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupts U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupting U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
journalize U در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
networking U در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
editors U نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editor U نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
escape character U کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
processor U وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
mode U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
modes U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
logs U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
log U وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
keypad U مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی
head switching U فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1ICR
1Arousing
1pedal pamping
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1construed
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com